نودُ هفت

خیلی وقته اینجوری صدام نکردی # ماهپیشونی :)

نودُ هفت...

هر روز حست تازه تر میشه ... غرق تو میشم بلکه دریا شم # آخه من چطوری منتقل کنم این حسی که همه وجودمو گرفته ؟ # چطوری بگم بهترین روز امسال دوازده بهمن بود اخه # چطوری ثبتش کنم با همه حس و حال دوست داشتنیش :)

نودُ هفت...

چقدر بد و عجیب همه چی دست به دست هم دادن که نبینمت ! # ... # 22 

نودُ هفت...

نه اینکه چون اسممه دوسش دارم، نه اینکه یه اسم خاص‌ باشه میون اینهمه اسم، نه اینکه مامان و بابام گذاشتن روم‌ پس همین اسم خوبه! نه! این اسم خوبه، چون تو‌ خوب بلدی چجوری با این اسم صدام کنی! چونکه اولین بار با این اسم صدام کردی گفتم “جانم”! چون تو‌ منو با این اسم میشناسی! چون این اسم دیگه مال من نیست، مال توئه! اگه دوسش نداری با هر اسمی که دلت می‌خواد، که دوست داری صدام کن! فقط صدام کن... # نمیدونم نویسنده من کیه !# 11 روز مونده تا 22 بهمن :) # 11/22/96 + نوشته شده در  ۱۳۹۶/۱۱/۱۱ساعت 11:11&nbsp توسط نـــفَــس  نودُ هفت...ادامه مطلب

همیشه سیگار کشیدنت عذابم میداد
راستشو بخوای بیشتر از روی حسادتم بود!
نکه بخوام مثل شاعرها و نویسنده ها بگم چون لبات بهش میخورد حسودیم میشد نه...!
حسادت میکردم
چون میدونستم آدما وقتی سیگاری میشن که خیلی غصه داشته باشن...
و غصه داشتن میتونه از نداشتن یه آدم به وجود بیاد!
من که کنارت بودم!
پس مطمئنا اونی که غُصشو میخوردی من نبودم!

نودُ هفت...

اینجا داره شدید برف میباره # داشتم از پنجره بیرونو نگا میکردم با خودم گفتم # یادت هست که تو این سرما دلم گرمه به بودنت ؟ # چقدر خوبه که صدای دلمو میشنوی نصف شب # جات خالی بود :]

نودُ هفت...

دیشب داشتم پستای دی ماه پارسال رو نگاه میکردم # این یه بخشی از پست بیست و دو دی پارساله [همین الان نیت کنم واسه روزای اینده که خوب رقم بخورن ، خدایی که بی قید و شرط به همه لطف داره # ] 

نودُ هفت...

نودُ هفت...

می خواهمت که خواستنی تر ز هر کسی # کو واژه ای که ساده تر از این بیان کنم؟ # سیمین بهبهانی

نودُ هفت...

نودُ هفت...